نتایج جستجو برای عبارت :

در انتظار بهار

باسمه تعالىآیا میدانید براى هر چیزى بهاریست؟بهار طبیعت > نوروزبهار بلاد و اهل زمین > بعثت پیامبر صبهار دلها > قرآن کریمبهار قرآن > ماه رمضانبهار آفریدگان > المهدى (عج)بهار مؤمن > زمستانبهار اولیاء > شب زنده دارى در اطاعت خدا
موضوع انشا : 
زیبایی های فصل بهار
 
مقدمه : 
به نام آفریننده زیبایی های بهار ، فصلی که چون فرا میرسد ایمان میاوریم به وجود بهشت برین ….
بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و…بهار آغاز تحول است در طب
بهار که بیاید همه ی گل ها لبخند میزنند
بهار که بیاید خاک نفسی تازه میکند
بهار که بیاید بغض های آسمان می ترکد
بهار که بیاید...
اما
تو بیا تو بیا که با آمدنت بهار راهم باخود خواهی آورد
زمستان هم بهار می شود
درختان زنده می شوند
دیگر زمستان فصل نرگس نیست
نرگس هم در بهار گل میدهد...
.
.
کدامین گناه مرا از دیدن بهار روی تو محروم کرده ست!!؟
کدامین گناه...
.
.
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
امسال دست کم اسم بهار را به گوشم رسید از صدای تو. بوی بهار اما، رسمش، سبزی و زندگی بخشی اش، هزار سال دیگر هم سهم من نیست. من نه به نام این بهار، به نام دلی که یک شیشه از عطر تو را گوشه اش نگه داشته_امن_ از تو ممنونم. 
باشد که بهار تمام قد برای تو جلوه کند.
 
او نمی داند ولی من عاشق بهار هستم ، برای بار بیست یکم گفته ام "من عاشقت هستم" آری میدانم هر دم و هر ساعت مرا میخوانی با تو هستم بهار ...
بهار من عشق را از تو میخواهم ، بهار  همه ی هست و نیستم تو هستی . بهار مرا بخوان  من هوای زمزمه تو را دارم
بهار جان تمام حرفم این است "من عشق را به نام تو آغاز کردم"
در هر کجای عشق که هستی آغاز کن !
بهار می آید تا تن هیچ درختی عریان نماند و لبِ هیچ طاقچه ای گرد وغبار نباشد،
بهار می آید تا بهانه ای باشد برای کوبیدن در خانه ای که صاحبش چند سال و اندیست چشم به انتظار است که عطری آشنا آمیخته با بوی بهار نارنج های حیاط مشامش را پر کند...
بهار می آید تا با زبان بی زبانی بگوید، روزهای سرد و بی رحمی که از تو پوست ها کنده اند، پوست می اندازند و از پس تمام آن روزها ایامی می آید که به کام تو باشد و خورشید منحصرا برای گرمی دلِ تو بتابد...
آری، بهار بهاییست
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون مادر طفل مرده ای ... و
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان من/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون طفل مادر مرده ای ..
تا لایِ پنجره رو باز میکنی بهار با فشار میریزه توی خونه ، یهو نگاهت میکنه باورش نمیشه انقدر منتظرش نبودی ، غمش صدایِ چند تا پرنده میشه ، می افته روی زمین
بهار عین دختریِ که رژ لبشو پر رنگ میکنه و سیاهی زیر چشم هاشو با چند لایه رنگ می پوشونه غمگینه .
یهو نگاه میکنه میبینه منتظرش نبودی و دونه دونه شکوفه ها از رویِ لبش می افته ، میبینه منتظرش نبودی و چنگ میکشه توی آسمون از جای چنگ هاش رعد میزنه بیرون برق میزنه بیرون و خونِ بی رنگش میریزه تو همه کوچ
جمعه یعنی انتظار و انتظار و انتظار/کوشش بسیارخواهد دیدن روی نگار/سالها اندر فراقش چشمها یعقوبی است/یوسف زهرابیاید تاشود فصل بهار/هست آرامش همیشه یاداو اندرقلوب/ازوجود حضرت اوهست برپاروزگار/اندراین ماه مبارک وقت اصلاح درون/بادعاو باتوسل روبسوی کردگار/باولایت باش دائم تارسدآمادگی/حجت حق ناگهانی درجهان شدآشکار/تاظهورناب مهدی گامهای آخر است/بروجود نائب او شیعه دارد افتخار/
باران
این اشک آسمان
این دانه های ریز سخاوت
سیراب می کند
صحرای تشنه کام دلم را.
گل ها
گل های پر طراوت و زیبا
لبریز یک محبت بی پایان
در انتهای سال سترون.
گنجشک ها چه شاد و قناری
خوشحال از این بهار شکوفا.
اینجا نشسته ام به کناری
در انتظار آمدن تو
همراه نوبهار فریبا
باشد که این بهار
باشد که این زلال سرازیر در زمان
لبخند بر لبان تو بنشاند
در لحظه لحظه های چنین فصل آشنا
بهار چت
 
سایت تفریحی باران
سایت جدید چت روم با نام بهار چت افتتاح شد .
از مزیت های چت روم بهار وجود اتاق های ویژه هر شهر است که بنا بر محل زندگی خودتان وارد اتاق شده و دوستان جدید پیدا کنید .
با ارتقا روز افزون این چت روم امکان وجود اتاق های شهرستان ها نیز ممکن بوده و به زودی گذاشته میشوند .
برای عضویت و ورود به بهار چت اصلی روی تصویر زیر کلیک کنید
 
بهارچت
 
سایت بهار چت اکنون با فعالیت روز افزون خود جز برترین چت روم فارسی بوده و پذیرای کاربران ا
از نیمه بهمن با سرسبز شدن منطقه و معتدل شدن هوا حس و حال بهار رو داشتم و امروز نیمه ی فروردین ۹۹ گرمی هوا حس تابستونه رو زنده کرد.
بهار منطقه ما دو ماه بود که یک ماه و نیمش تو زمستون بود و ۱۵ روزش تو بهار .
از الان تا ۱۵ مهر هم تابستون هست یعنی ۶ ماه.
البته پارسال به خاطر بارش های بهاره اوضاع متفاوت بود باید دید امسال هم بارش داریم و بهار ادامه خواهد داشت یا نه
بسم الله الرحمن الرحیم 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
                   
 جمعه که می‌شود ظرف خالی وجودم را به سمت آسمان رحمت خدای عظیم برمی‌گردانم، همه چیز را مهیا میکنم برای طلوع مغفرت و بارش نورانی غفران تا تشنگی وجودم را از عطوفت لبریز کنم؛ مهیا میشوم برای گام نهادن در عرصه‌های برتر...
 جمعه که می‌شود سائل و نائل، کوچه پس کوچه‌های انتظار را با اشک چشمم جارو میزنم، شهر را چراغانی می‌کنم، نرگس هایم را فرش زمین میکنم تا او بیاید و
بهار،برای دیگربار،بر شاخسار جوان درخت ها خواهد شکفت،و امید،از پنجره های بازِ رو به بهار،به خانه هامان سر خواهد کشید.آنگاه طبیعت،با شُکوهِ هرچه تمام،به هم آوازی با چلچله ها برخواهد خاست و خورشید،صمیمی تر از پیش،بر سردیِ کم رمقِ آخرین روزهای سال خواهد تابید.آن سوی تمام زمستان ها هنوز،بهار پشت در است...
بهار فصل خوبی نیس!
چون آدما به بهونه ی هوای خوب میان تو جنگل و مزاحم خواب من میشن
عایا به نظر شما هوای زمستون و بهار و پاییز و تابستون فرق میکنه؟
به نظر من که تو همه شون میچسبه برای در کردن خستگی های فصل قبلی فقط بخوابی و استراحت کنی!
گیسو از دوستان مهد بهار است‌. از دسته ی دخترهای لوس و نازنازی‌. بهار را که از مهد تحویل گرفتم شاکی بود که گیسو با او قهر کرده. می گفت یه روز باهام دوسته و یه روز باهام دوست نیست. از بهار پرسیدم به نظرت چرا گیسو اینجوری میکنه؟ گفت: حالش خوب نیست
+ اعتراف میکنم تو سن بهار بودم حتی نمیتونستم گیسو رو تلفظ کنم
انشا در مورد نسیم بهاری متن در مورد فصل بهار انشا در مورد بهار کلاس ششم جملات زیبا در مورد بهار انشا درباره بهار با رعایت مراحل نوشتن توصیف شکوفه های بهاری انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه متن عادی درمورد بهار
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
راستش یه چیزی که چند روزه ذهنم رو درگیر کرده اینه!
این که تمام ما پشت کنکوری ها ( و کنکوری ها!) انتظار داریم زودتر ازین سد رد شیم و وارد فصل جدیدی از زندگی مون بشیم!
دقیقا مثل این می مونه که تو زمستون چشمامونو ببندیم و بشینیم یه گوشه زار بزنیم تا بهار بیاد! در صورتی که  باید با سرمای زمستون بسازیم و از زیبایی هاش هم لذت ببریم!بهار هم به موقع خودش می رسه! صد البته که زیبایی های زیادی داره اما اون هم بی دردسر نیست ها! لاقل واسه آدمایی مثل من که آلرژی
در غروبی زیبا از واپسین روزهای یک بهار پرماجرا می نویسم ...
در لحظات نزدیک اذان ....
در لحظات مشهور ب لحظات استجابت دعا ....
خداوندا مگذار بر دلم هیچگاه قفل قساوت بماند ... 
مگذار هیچ خاطری را ب خاطر حرفم آزرده کنم ...
بارها رایحه دلنشین نسیم های بهاری ب مشامم خورد
 اما ....
 بهارت نمیدانم از من راضیست یا نه ... 
دل من در بهارت شاد بود ...
با بهارت خداحافظی نمی کنم
 چون دلتنگی من چند برابر می شود ...
بوی بهار ... بوی بهترین ها بود ...
 بوی یک دنیا لطافت ... بوی یک
خواستم بنویسم  الان که بهار شده، حال دل خودت را خوب کن بی‌خیالِ خیلی‌ها،  خواستم بنویسم حواست باشه  بهار مثل پاییز نیست که به ظاهر یک فصل ِ اما انگار که یه سالِ ، بلکه بهار واقعا یه فصلِ،بهار خیلی زود تمام می‌شه، تا می‌تونی نفس بکش در هوای بهار  حتی با وجود این روزهای خود قرنطینگیدلگیر خوبی‌های بی‌جوابت هم نباش ،تو بخاطر دل خودت مهربان باش ، تو وقتی خوب باشی روزی آدمها دلتنگ خوب بودنت میشن و فراموشت نمیکنن ،مطمئن باش ،خوبی فراموش نم
گلشن دیداردارد جمعه های انتظار/مجمع ابراردارد جمعه های انتظار/ای خوش آن صبحی که باشدجلوه گاه برفرج/عاشق بسیاردارد جمعه های انتظار/درتکاپوی وصالش صبح وشب آماده باش/زمزم ایثاردارد جمعه های انتظار/اشک چشمان بهاری جاری بامعرفت/شیعه بسیار داردجمعه های انتظار/جمکران حضرت اومملو ازعاشقان/پیرو بیدارداردجمعه های انتظار/ازبر روز ظهورش زمزم آمادگی است/این همه آثاردارد جمعه های انتظار/با بصیرت سوی دریای ولایت پاگذار/ازبرش سرداردارد جمعه های انتظ
بهار هم آمد و آب از آب هم تکان نخورد با نبودن ما در کوی و برزن. شکوفه ها به گل نشستند و آسمان آبی با ابرهای پنبه ای اش از پشت پنجره اتاق هایمان به ما چشمک زد.بهار آمد و ما روی عزیزانمان را نبوییدیم و نبوسیدیم.این بهار ما را این گونه می خواست.دوماه از در خانه نشستن هایمان گذشته است.حیف است روزهای بهشتی فروردین و اردیبهشت را حظ نبریم اما این بهار ما را این گونه میخواست‌.روز سیزدهم فروردین، برخلاف تمامی این سالها، طبیعت، در نبود تک تک ما نفس کشید
السَّلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَیَّام
به خودنماییِ برگی، مگو بهار می‌آیدبهار ماست سواری که از غبار می‌آیدقرارهای زمین را به هم زنید که یارماز آسمان چه به موقع سر قرار می‌آیدیقینی‌است برایم حضور حضرتش آنسانکه روز روشنم اکنون به چشم تار می‌آید:درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شدکه برگزیده سواری به کارزار می‌آیدبه چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّاربه گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار می‌آیدزمان اگر همه شب باشد، آفتاب
آیینه ورزان بحمدلله زمستان پر بارشی را تا اینجا پشت سر گذاشت. باغداران و مالکین، خود را برای آماده سازی باغات و کاشتهای مورد نظر آماده می کنند. آنهایی که کود ندادند، آنهایی که هرس نکردند، و .. همه در تدارک آماده سازی سال زراعی پیش رو، می باشند. آنچه برای باغداران غیر از مهیا کردن باغ و زمین های داخل باغ برای کاشت مهم است، تدبیر لازم در مقابل سرما های اوایل بهار است که می تواند موجب خسارت به شکوفه ها شود. به همین دلیل، کشاورزان در این ایام به خصو
 
تا پاییز صبر می‌کنم
اگر نیامد
خودکشی خواهم کرد
در انتظارش هستم
این جهان افسرده را
باید
با کسی تقسیم کنم
...
دیگر نمی‌گویم
اگر نیامد خودکشی خواهم کرد
هرکه از کنارم عبور می‌کند
می‌گوید: شما چقدر
به ابر
به باران
به سکوت
به نیستی شباهت دارید
من آرام، تنها و منزوی
در آستانه‌ی بهار ایستاده‌ام
پس از آن که برای آخرین بار
خودم را در آینه نگاه کردم
با کفش‌های کهنه
تنها
پا به بهار گذاشتم.
 
                     - احمدرضا احمدی
 
  
آیا ما سزاوار بودیم
ت
چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها
دست‌ها تشنه تقسیم فراوانی‌ها
با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم
داغ‌های دل ما، جای چراغانی‌ها
حالیا! دست کریم تو برای دل ما
سرپناهی است در این بی‌سر و سامانی‌ها
وقت آن شد که به گل، حکم شکفتن بدهی!
ای سرانگشت تو آغاز گل‌افشانی‌ها!
فصل تقسیم گل و گندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل‌ها و غزل‌خوانی‌ها...
سایه امن کسای تو مرا بر سر، بس!
تا پناهم دهد از وحشت عریانی‌ها
چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پر
برایت آرزو دارم،هر برگی از این تقویمحَوِّل حالِنا باشد برای ِ اَحسن الحالت...——-سال جدید بهار واقعی را در دلهایمان خواهیم داشت , به دور از قیل و قال و عادت های هر سال این بهار به اجباردور شدیم امّا نزدیک ترمنع شدیم امّا دلبسته تربهار واقعی همین امسال استدر دلهایمانحال دلتون خوبعیدتون مبارک
 
بهار را خوش است شکوفه ارغوان را خوش است  به یاد یار در ان شکوه سرخوشت دل دیار دردمند که کودکی گره به پای رنج خود ز رنگ رخ پریده شور کودکان کار را نشسته پیر مادری ز بهر لقمه نان خود  ز ان  سکوت دختران لال و لب دل شکسته را چگونه وا شود  به من بگو ...      شکوفه ،  ارغوان      در این جهان دردمند   چگونه خوش کنم  
   بهار را خوش است     شکوفه ارغوان را خوش است      خالقی (عرفان)
 
 
علت خواب آلودگی در فصل بهار ، عموما افراد در فصل بهار دچار خواب آلودگی و رخوت می شوند و در طول روز مدام خمیازه می کشند و از بیحالی و کسالت شکایت دارند.حال در این مقاله می خواهیم به بررسی علل خواب آلودگی و راههای مقابله با آن بپردازیم. با ما همراه باشید.
ادامه مطلب
جمعه هابرچشم شیعه اشکهای انتظار/گریه برمهدی نماید بانوای انتظار/ازفراق یوسف حق مثل یعقوب زمان/زمزم اصلاح دارد این صفای انتظار/حضرت مهدی امید کردگار واهل بیت/میدهد برجان شیعه اوولای انتظار/مژده روز ظهورش پرشده اندرجهان/مستجاب حق بگرددچون دعای انتظار/ریشه کن سازد ولایت کل بنیادستم/این بود از بهردنیا آن عطای انتظار/انقلاب کشورما برظهورش آمده/تادهدپایان زیبابر ندای انتظار/رهبرفرزانه ما نائب صاحب زمان/شیعیان را مرهم دل با رضای انتظار/درظهو
دقیق که فکر میکنم میبینم بعد از تموم شدن مدرسه بود که آرزو کردم یه روزی برسه بهار رو مجبور نباشم درس بخونم و استرس امتحان و آزمون و ساختن سرنوشت رو بکشم! حالا اون بهار رسیده و من نه کنکوری دارم نه امتحان دانشگاه و مدرسه ای هوا هم خیلی خوبه فقط پول نیست گورمو از این شهر و خونه گم کنم برم سفر برم سی دل خودم برم دور شم از آدم های این خونه و این شهر. حالا درسته استرس امتحان و درس نیست استرس و فشار بیکاری که هست. با این وجود بهار 98 و آزادیم از زندان زیس
گریه ی باشوق داردکوچه های انتظار/عشق مولابهرشیعه عزت است و افتخار/زمزم خوب پرستش یادمان مهدوی است/برترینِ حجت دین آن ولی کردگار/رو به اصلاح درونت تا کمال بندگی/اسوه باشدحضرت او در تمام روزگار/درجهان ازلطف مولا شیعه راآرامش است/دشمنانش خوار ورسوا درطفیل ذوالفقار/لشکر آماده باشش شیعه رامملوشده/از نسیم رحمت اومیرسدفصل بهار/اشک چشمان ولایی بروصالش رهگشاست/گشته خورشیدولایت روشن ازآن نگار/ازیمن یاازخراسان لشکرش سرمیرسد/دررکاب نائب او پربود
دیشب از استرس و البته ذوق درست حسابی خوابم نبرد همش استرس داشتم که خواب بمونم ساعت ۵ بالاخره بیدار شدم و دوش گرفتم و با طمأنینه شروع کردم کارهام رو انجام دادن از خونه که اومدم بیرون بوی خاک بارون خورده مستم کرد روانیم کرد اصلا و رایحه بهار تا پیاز بویاییم نفوذ کرد. عجیب فصلیه بهار هوا سرده ولی سرماش هم انگار نوازشت می‌کنه بهار نازنین با عطر شکوفه های سفید و صورتیش اومده که بگه بعد از جماد و سرما نوبت حیات و عشقه و گرما امیدوارم بهار توی مناطق
انتظار ،سخت ، تلخ و مرگ آور است ‌ . هیچ چیز راجع به آن شیرین نیست و افسانه هایی که نشان میدهند انتظار میتواند شیرین هم باشد ،چیزی جز افسانه نیستند . 
مادری که ۹ ماه درد آورش را انتظار شیرین می نامد تنها برای تسکین دردش ، واژه شیرین را در کنار انتظار می نهد ، همچون من که اینجا و واژه های طفل معصوم را قربانی تسکین دردم میکنم !
انتظار ،سخت ، تلخ و مرگ آور است ‌ . هیچ چیز راجع به آن شیرین نیست و افسانه هایی که نشان میدهند انتظار میتواند شیرین هم باشد ،چیزی جز افسانه نیستند . 
مادری که ۹ ماه درد آورش را انتظار شیرین می نامد تنها برای تسکین دردش ، واژه شیرین را در کنار انتظار می نهد ، همچون من که اینجا و واژه های طفل معصوم را قربانی تسکین دردم میکنم !
بازم خدا بهار داد: طبیعت و نوروز از نگاه دین با زبان شیرین شعر.
 
بازم خدا بهار داد : سید محمد مهاجرانی، نشر جمال
معرفی:
نعمت زیبا و سرسبز پروردگار همان که همیشه صدای پایش شنیدنی، شکفتنش دیدنی و عطرش بوییدنی است، همان که همیشه با شادی به استقبالش می‌رویم و رسیدنش را جشن میگیریم.چه نعمت ارزشمند و نازنینیهمه چیز آن زیبا و پر از خیر و برکت استو زیبایی اش نشانه زیبایی خداستو پیامش این است: طبیعت پر از بهار شد، دل هایتان را هم سرشار از بهار کنید.بها
 
 
پاییز که باشی می دانی ...
زیر پای عابران ، کوچه بی قرار بهار نشسته !
آخر قصّه پاییز همیشه بهار است !
حتی اگر از زمستانی سخت بگذرد !
پاییز که باشی ، به تقویمت بهار بر می گردد !
 
 
 
شاعر : مژده لواسانی ( کتاب خونِ انار گردن پاییز است )
 
گریه باشوق داردکوچه های انتظار/عشق مولابهرشیعه عزت است و افتخار/زمزم خوب پرستش یادمان مهدوی است/برترین حجت دین آن ولی کردگار/رو به اصلاح درونت تا کمال بندگی/اسوه باشدحضرت او در تمام روزگار/درجهان ازلطف مولا شیعه راآرامش است/دشمنانش خوار ورسوا درطفیل ذوالفقار/لشکر آماده باشش شیعه رامملوشده/از نسیم رحمت اومیرسدفصل بهار/اشک چشمان ولایی نائل صاحب زمان/گشته خورشیدولایت روشن ازآن نگار/ازیمن یاازخراسان لشکرش سرمیرسد/دررکاب نائب او پربودگنج ع
اینک بهار با همان لحن همیشگی
آوازخوان از کوچه ها گذر می کند
بوی گل و نسیم و درخت و شکوفه ها
اینک در این کوچه چه غوغایی می کند
بعد از تمام خستگی آن زمستان پیر
دود و غبار و غصه آن هم یک دل سیر
سرما و یخبندان آن قلبهای سرد
اینک بهار سر میرسد هرچند که دیر
هرچند بهار فصل شادی  و خوشی ست
اما این بهار  پر از دلمردگی ست
پر از مرگ و غم و گریه های سیر
پر از آرزوهای برباد رفتنی ست
باران که بود روزی رحمت پروردگار
اینک چو تیشه بزد بر ریشه های یار
ببرد و  بکند و
بهار آمد، بیا جانانة دل،
تکان این گرد غم از خانة دل.
غبار کینه را از دل بشوییم،
ز غم خالی شود پیمانة دل.
به غارت برده ای گنج دلم را،
چه می جویی از این ویرانة دل؟
به جان و دل پرستو را پرستیم،
بهار آید به هر کاشانة دل.
شکسته صد قفس مرغ هوسها،
بیاید پرزنان بر لانة دل.
زمین و آسمان دارد تمنّا،
بهار دل رسید، دردانة دل.
ز مویت شد دراز افسانة شب،
به مویت بافم این افسانة دل.
 
 
 
بگذار گنجشک‌های خُرد در آفتاب مه‌آلود بعد از ظهر زمستان       
  به تعبیر بهار بنشینندو گل‌های گلخانه در حرارت ولرم والر به پیشواز بهاری مصنوعی بشکفند.سلام بر آنان که در پنهان خویش   بهاری برای شکفتن دارند
و می‌دانند هیاهوی گنجشک‌های حقیر، ربطی با بهار ندارد  حتی کنایه‌وار!
بهار غنچه سبزی است که مثل لبخند باید بر لب انسان بشکفد
بشقاب‌های کوچک سبزه، تنها یک «سین» به سین‌های ناقص سفره می‌افزاید
بهار کی می‌تواند این همه بی‌
ندبه خوان جمعه باشد چشمهای انتظار/ازفراق روی مهدی شیعه گشته بیقرار/دشمنان دین احمدظلمشان بی انتهاست/هق هق گریه ز چشمان سوی مولاآشکار/سختی درزندگانی دوره آخر زمان/لشکری ازبهرمولاسوی رهبر دلسپار/شیعه باشدبر ولایت درعمل خیبرشکن/در رکاب مهدویت میشوداوجان نثار/هرنمازجمعه ما سنگری آماده باش/بابصیرت اورسیده قله های افتخار/وقت هم عهدی شیعه باامام وهرشهید/تا زندبرجان دشمن ضربه های ناگوار/باولایت وحدتی بر مسلمین حاصل شود/بعد سختی زمستان میرسد
من سال ها افسرده بودم و افسردگی فصلی هم آن را تشدید می کرد، بی آنکه خودم زیاد به آن واقف باشم.
بعدها متوجه شدم کوتاه تر شدن روزها در پاییز و زمستان و تاریکی چه اثر بدی روی روانم داشته. طوری که بعد از وقوف به این مسئله از پاییز و زمستان متنفر شدم.
تا قبل از آنکه بدانم و خوداگاهی داشته باشم، همان حس رمانتیک را نسبت به پاییز داشتم که دیگران دارند. از رفتن زیر باران و قدم زدن خوشم می آمد، یا شاید فکر می کردم باعث التیام زخم های درونم هست، که نبود.
ام
 
تصویر بالا از فیلم سینمایی نمایش ترومن (۱۹۹۸) برداشته شده است. این فیلم داستان زندگی مردی را روایت می کند که از زمان تولد بصورت ۲۴ ساعت زیر نظر دوربین های بسیاری از یکی از شبکه های تلویزیونی در حال پخش است. و او تا اواسط فیلم که مرد جوانی شده و ازدواج کرده از این جریان خبر ندارد. اما نکته قابل توجه از اینجا به بعد است، ترومن سعی بر فرار از وضعیت موجود دارد. سوار بر قایق از شهر به سمت دریا حرکت می کند تا دیگر زیر نظر میلیون ها تماشاچی نباشد و بعد
وقتش رسیده، آماده‌اید؟
برداشتی از بیانات رهبر انقلاب درباره فصل متفاوت زندگی
«رجب، شعبان و رمضان بهار معنویّت است. شما هم، مظهر بهار انسانیّت هستید؛ چون در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویّت هرچه می‌توانید استفاده کنید.»
۱۳۹۵/۲/۱- رهبر انقلاب
          
۵۴- مستور و مست خوشتر زعیش و صحبت و باغ و بهار چیست   ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست هروقت خوش ه دست دهدمغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجام کار چیست پیوند همر بسته به موییست هوش دار     عمخوار خویش باش غم روزگار چیست معنی آب زندگی و روضه ارم … مستور و مست – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست – غزل ۶۵
منبع : فالگیر
فردا تولدمه و این نمیخوام ترین تولد منه.
 انتظار تبریکی رو دارم که حکم مرگ رو داره برام. انتظار انتظار
میگم انتظار شبیه این گیفه‌ست... که پنجره بازه و پرده و درختا تکون میخورن. باده... ترسناکه...
مچاله میشی تو خودت و پالتوت رو جمع میکنی تو بغلت. سرخیابون و ته خیابون رو نگاه میکنی. نورِ تیر چراغ برق میره رو مخت و خلوتی خیابون میترسوندت. کسی نیست. نخواهد بود.
انتظار انتظار انتظار
 
تلخ‌ه. روزهایی که میگذرن تلخ‌ن. و من تو این تلخی تنها نیستم.
دارم رو
دانلود آهنگ علی زند وکیلی بهار دلنشین | متن و بهترین کیفیت
آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی علی زند وکیلی بنام بهار دلنشین همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128
Exclusive Song: Ali Zand Vakili – “Bahare Delneshin” With Text And Direct Links In jazzmusic.blog.ir
متن آهنگ علی زند وکیلی بهار دلنشین
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
تا بهار دل نشین آمد به سوی چمن♬♫♪ ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن ♬♫♪چون نسیم نو بهار برآشیانم کن گذر♬♫♪ تا که گلباران شود کلبه ی ویران من ♬♫♪تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان♬♫♪ ت
این امتحانم هم برخلاف انتظار خیییلی خوب بود.به خیر گذشت :))) چقدر نگرانش بودم و چقدر اعصابم رو خورد کرد واقعا
اما تموم شد.دیگه تا چهارشنبه امتحان سختی ندارم
الان هم دارم میرم برای اخرین بار توی بهار میم بزرگ رو ببینم :) کاش اون یکی میم هم بود.دلم براش تنگ شده ... واسه شیطنتهاش و خنده هاش! 
چه بهار دلگیری...اصلا بهار همیشه دلگیر بوده، نمیدونم چرا بقیه انقدر ذوق اومدنش رو دارن‌.چه ذوقی داره شروع یه سالِ دیگه بدونِ تو؟!
چقدر رنگ سبزِ این روزهای شهر تو چشم میزنه و حالمو بد میکنه‌.
راستی بهت گفته بودم فصل بهار اذیتم میکنه؟ بهار هیچوقت مالِ من نبوده، درست مثل تو.
اگه یه روز خواستی بیای، بهار نیا.... پاییز بیا، وقتی دارم پا به پای طبیعت برات میبارم بیا، وقتی امید مثل پرنده ها از دلم کوچ میکنه بیا، وقتی هوای دلم ابری و تیره است بیا‌.
بذا
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که میرسد از راه ؟ یا نیازی که رنگ میگیرد درتن شاخه های خشک و سیاه ؟ دل گمراه من چه خواهد کرد ؟ با نسیمی که میترواد از آن بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان؟ لب من از ترانه میسوزد سینه ام عاشقانه میسوزد پوستم میشکافد از هیجان پیکرم از جوانه میسوزد هر زمان موج میزنم در خویش می روم میروم به جایی دور بوته گر گرفته خورشید سر راهم نشسته در تب نور من ز شرم شکوفه لبریزم یار من کیست ای بهار سپید ؟ گر نبوسد در این بهار
مربیان مهد بهار در این سه سال و اندی که بهار مهد کودکی شده است مرتب تغییر کرده اند. مدیر مهد بسیار جدی با کارکنانش برخورد میکند و کوچکترین کوتاهی از آنها ببیند اخراج میشوند. این مساله به ظاهر خوب است ولی اگر نیک بنگریم با مربیانی دورو مواجه میشویم که در حضور مدیر مهد تمام کارهایشان را به بهترین نحو انجام میدهند. نمونه اش همین امروز ظهر که موقع گرفتن بهار از مهد، مدیر در مهد حضور داشت. مربی بهار احوالپرسی گرمی کرد و بهار رو آورد و کاپشن اش را تن
شاید یکی از سخت ترین کارهای دنیا انتظار هست،من خودم در انتظار ها خیلی صبور نیستم ولی نباید تو زندگی انتظار ها آدم رو نا امید یا از پا در بیارنباید شروع کنی کارهای دیگه انجام دادن و موضوع انتظار فکر نکنی...الان تقریبا 20 روز شده که درخواست برای CAQ دادم و اداره مهاجرت کبک قرار مثلا تو 20 روز کاری این درخواست بررسی کنه، با اینکه برای این درخواست مدارک زیاد نمیگیره و بیشتر یک فرم ساده هست نمیدونم چرا انقدر طول میکشه بررسی کنن.تازه جواب CAQ که بیاد میر
متن آهنگ سینا سرلک بنام بهار

تقویم من با تو پر از عطر بهاربا خنده ی تو سال من تحویل میشهآرامش دنیامو مدیون تو هستمخوشبختیه من با نگات تکمیل میشهبرفایه خونه با حضورت آب میشندخورشید و با عشقت به قلبم هدیه کردیپیش از تو سرما سهم ما از زندگی بودتو با دل بی اعتماد من چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای خنده هایه توتو با دلم بگو چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
یک‌روز می‌آیی، می‌دانم؛ از انتهای همین کوچهٔ خلوت که خانه‌هایش خاموش و متروک است. یک‌روز می‌آیی، می‌دانم؛ با چمدانی در دست، برای ماندن. من سال‌هاست این لحظهٔ نیامده را به انتظار نشسته‌ام، من سال‌هاست گل‌های باغچه را به امید آمدنت زنده نگه‌داشته‌ام؛ که همیشه بهار باشم برایت. ببین! چای دم می‌کنم هر روز برای دو فنجان. این یعنی زمان آمدنت رسیده؛ زمان کوچ تو به سرزمین آغوشم. بیا، بیا و تنها ساکن سرزمینم شو‌. بیا و به کوچه، به گل‌های باغ
در اینستا پیج دارند و برای تبلیغات مهدشان هم که شده است کلی پستهای گول زنک نشر میدهند. چند روز پیش از طریق پیجشان متوجه شدم که برای بهار و برخی بچه هایی که متولد دی ماه هستند تولد گرفته اند و عکس دسته جمعی بچه ها را با کیکی خوش سیما و به ظاهر خوشمزه منتشر کرده اند. از بهار پرسیدم کیک هم خوردین؟ گفت نه! بردن طبقه ی بالا. به ما ندادن. موضوع را از مهد پرس و جو کردم.‌ گفتند اصلا آن کیک در عکس تزیینی است و کیک نیست. کیکی که بهار میگوید را مادر یکی از بچه
A letter to someone, anyone
سلام بهار کوچولوی عزیزم ،من بهار بیست سال بعدم میدونم از دیدن این نامه تعجب میکنی شاید حتی بترسی اما نه تعجب کن نه بترس.
میخوام بهت بگم همه ادمایی که بهت آسیب میزنن ،یه سری زخم دارن. اونا میخوان تو هم همون دردی رو بکشی که اونا میکشن ،البته از قصد نیست ها ...روش زندگیشون اینه...
میدونی باید چیکار کنی؟ 
بزارشون پشت سرت...
میدونی که دوستت دارم؟ 
خب اگه نمیدونی بدون خیلی دوستت دارم‌.
بهار بیست و چند سال بعد
از وظایف مردم و عاشقان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انتظار است. همانطور که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.
طبیعی است که وقتی معشوق از عاشق جدا باشد، عاشق انتظار اورا می کشد، حال که ما ادعای عشق به امام زمان ارواحنا فداه را هم داریم.
پس بیایید واقعا منتظر باشیم. 
مثل روز اول مدرسه، پر از شور و شوق و هراس. مثل اولین روزهای پانزده سالگی پر از میل جذابیت. مثل اولین بار قدم گذاشتن در آب، پر نشانه های تازگی. مثل اولین روزهای مادری و لمس تکان هایش؛ پر از ترسی از جنس هیچ چیز؛ عشقی از جنس هیچ چیز و تمامیتی به وسعت دنیا. مثل بار اول حضور در چت روم و هیجان بالا و پایین رونده در دل. مثل بار اول لمس دست هایش دست هایت را. مثل اولین بار شنیدن صدایش. مثل یک شب دلتنگی و یاد آمدن بویش. مثل اولین بارِ نوشتنِ بی کمک، خواندنِ بی
بهار
واژه ای که به هستی بها می دهد
زمین تسلیم
اکنون آزاد است
خزانی سرخ را پیموده
تا به بهار سبز برسد
بهار
خلق تابلویی است با بی نهایت صفر
در جلوی فرجام عددها
راستی
فکرش را کرده ای؟
که هر روزت عید باشد؟
بهار
فرشته چراغ جادوست
هر روزی که عید باشد
رسیدن به آرزوهایت محفوظ است
بهار را باید خواند
باید نوشت
و باید تبریک گفت
 
بهارتان مبارک
 
میلاد خسروی نژاد
می گویند متولد هر فصل و ماهی که باشی به آن علاقه مند می شوی!
و من با اینکه فرزند پاییزم ولی، همیشه دلم را در اردیبهشت ها جا گذاشته ام!
هر سال که اردیبهشت می آید هر جای دنیا که باشم بهترین اردبهشت ها در ذهنم مرور می شود؛ حال و هوای من پیش از سفرهای کربلا در ماه های رجب و شعبان، قم زیبا {می دانم خنده دار است، اصلا شما اولین نفری نیستید که به من برای گفتن این جمله می خندید ولی...}
باید دلت را در یک بهار، در اردیبهشت، در قم دوست داشتنی، در کنار دورترین ی
چگونه باید این را بفهمانم درختی که آب را از او دریغ کرده ای , بعد از خشکیدن با دریایی آب هم سبز نخواهد شد محبت وقتی به گاهش دریغ شود , دل مردگی به بار خواهد آورد ... دیر شده و من خشکیده تر از آنم که با بهار دست هایت به زندگی باز گردم ... #الهام_ملک_محمدی
دانلود آهنگ محمدرضا شجریان بهار دلکش + متن و بهترین کیفیت
تصنیف زیبا و شنیدنی محمدرضا شجریان بنام بهار دلکش همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128
Exclusive Song: Mohammadreza Shajarian – Bahare Delkash With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ محمدرضا شجریان بهار دلکش
بهار دلکش رسید و دل به‌جا نباشداز آن‌که دلبر دمی به فکر ما نباشددر این بهار ای صنم بیا و آشتی کنکه جنگ و کین با من حزین روا نباشدصبحدم بلبل، بر درخت گل، به‌خنده می‌گفتنازنینان را، مه‌جبینان را، وفا نباشد
اگر ک
تنها نه انتظار، فراموش مان شدهتنهایی نگار، فراموش مان شدهدر سردی گناه چنان منجمد شدیمبرگشتنِ بهار، فراموش مان شدهاز بس گناهکاری ما را عیان نکردالطاف پرده دار فراموش مان شدهآخر چرا تشرف شیخ بهایی و...فرزند مهزیار، فراموش مان شده؟!در اوج مشکلات، فراموش مان نکرددرد است اینکه یار، فراموش مان شدهبر هر که رو زدیم، حقارت کشیده ایمهر وقت مُستجار فراموش مان شدهطوری فریب خورده ی این زندگی شدیمسختی احتضار فراموش مان شدهاز برکت دعای امام زمان مانغم
دوست پدر سالهای پیش یک جفت کتانی آدیداس اصل از سوئد برای امیرعباس پست کرده بود. به پای امیرعباس کوچک شد و این کتانی سفید خوشگل ماند برای بهاری که آن زمان دنیا نیامده بود. دیروز بهار برای اولین بار این کتانی را پوشید. بسیار خوشگل شده بود. از قضا دیروز اردوی سرزمین عجایب هم داشتند. ظهر که رفتم بهار را از مهد بگیرم مربی اش میگفت بهار موقع برگشت از اردو بندهای کتانی اش رو به هم گره زده بود، آن هم گره ی کور و تا مدتها مشغول بازکردن گره ها بودیم
کسی که به اندازه ی کافی انتظار کشیده استتا ابد انتظار می کشد. و ساعتی فرا می رسد کهدیگر هیچ اتفاقی نمی تواند بیفتد و دیگر هیچ کسنمی تواند بیاید و همه چیز به آخر رسیده استبجز انتظار که بیهوده از خود آگاه است.شاید او به این حال رسیده بود...
+
ساموئل بکت
پریروز بود که اولین بار این حس را پیدا کردم.
حس کردم شب، کسی خواهد آمد. پیام خواهد داد. 
نمی دانم که. اما یک نفر که تازه می‌آید. می‌آید و می‌ماند.
تمام روز به انتظار گذشت. تا اینکه شب شد.
و من همه‌اش در این حس قشنگ انتظار بودم.
که او می‌آید... و سلام می‌دهد... و پاسخ می‌شنود. 
شب تمام شد، صبح هم رسید، اما کسی نیامد.
فردایش هم همین‌طور. امروز هم.
حالا امشب دارم به این فکر می‌کنم که فردا چه می‌شود؟
این حس قشنگ انتظار به کجا می‌برد مرا؟
یا در واقع ای
 
 
متن آهنگ بهار راغب
دانلود آهنگ راغب بهار
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بهار * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , راغب باشید.
دانلود آهنگ راغب به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ragheb called Bahar With online playback , text and the best quality in mediac
بهار بهار اومده تا باز منو هوایی کنه با عطر نفسهای توبهار داره در میزنه به هرکجا سر میزنه ببین که دستاشو میذاره توی دستای تودیوونه و مجنون توام این حالمو مدیون توا
 
متن آهنگ بهار راغب
دانلود آهنگ راغب بهار
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بهار * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , راغب باشید.
دانلود آهنگ راغب به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ragheb called Bahar With online playback , text and the best quality in mediac
بهار بهار اومده تا باز منو هوایی کنه با عطر نفسهای توبهار داره در میزنه به هرکجا سر میزنه ببین که دستاشو میذاره توی دستای تودیوونه و مجنون توام این حالمو مدیون توام
بهار آمد ..با بوی یاس و بنفشه و سنبل ..همان غنچه های گلبرگ درهم پیچیده و جامه در آغوش کشیده ..که شکفتند در افتاب زرین  و نسیم جان افزای بهار ...با شاپرکهای رنگارنگ و سنجاقکهای قشنگ ...همان که پیله دریدند و بذر زندگی سُفتند در فصل شکوفایی بهار ...با رودهای خروشان و نهرهای روان ...که  آب کردند انجمادِ سکون و یخبندانِ واماندگیها را و رهیدند از جاماندگی و تاخیر سفرِ جاریِ زندگی  بهار ...و این منم که شکفتم و دریدم و آب کردم و سُفتم  ...لیک پژمردم در بهار... 
حالا بهار اینجاست.آن بهارِ همیشه سبز،شاد،سرخوش،که شبی از شب های سرد و تیره ی اسفندماه،کدخدا نوید آمدنش را به اهالی دِه داده بود.نوید صبح روشنی که پس از آن،جهان مُشت مُشت شکوفه و گل بر زمین می ریخت و آبادی،عطر نوروزی به خود زده و لباس نو به تن کرده،به درخت ها صبح بخیر می گفت.درخت ها دیگر،از خواب بلند خود برخاسته اند و خمیازه ی اول صبحی شان را هم کشیده اند.و بهار،بر فراز زمین،چایش را روی اجاق خورشیدِ اول فروردین ماه دم کرده است و حالا،دارد به ج
#نیمه_عاشقی
امشببه نیمه می رسد دفتر بهارانکهکشانی از نور و شکوفهبر پشت هر نسیماز کوچه سبز اردیبهشتبر در خانه ات خواهند رسید!
بهار،ورق به ورقپر شدهاز اسم تو!هر صبح،پرستوهامی آیند از میان آغوش نگاهتتا به کوچه آفتاب!
 
در جستجوی تو،به سمت زندگی باید رفتمن نیزچون قاصدک هافانوس بدسترفتم و رفتماز سبز سیر دریابه خاک کبود کویرهمه جادفتر عاشقی شکوفه ها باز بود مشق شاپرک هابازهم نوشتن نام تو!بازهم سرودن از تو و تو...
امشب،صیادی بر روی رودخانه چشمان
 

 صبح  می آید به مهرت  بیقرار
خوشدل  از خورشید  رویت چون  بهار
این  بهار وهر بهار وصد بهار
گل  چو بر گلشن  نشاند  روزگار
  بلبل  از شوق رخت  کف می زند
  پای می کوبد به شاخه هرهزار
ای اهورایِ سپیدِ عاشقی
شادی عشقت  به دلهامان   گذار
شعله از ما  برشب  تاریک زن
  تا  بماند روز روشن  پایدار
 #شیرین_ تمیمی
پنجره اتاق خوابش را باز کرد و لبخند زد باد خنک بهار روی صورتش حس تازگی داشت .بهار روی تخت خوابیده و موهای بلندش روی صورت کمرنگش ریخته بود چه معصومانه لبخند میزد ،به بهار نگاه کرد  روزهای سختی را گذرانده بودند و حالا بهار نقطه اتصالش با دنیا بود ...یادش آمد وقتی فهمیدند بهار مبتلا به اوتیسم است آرش با عصبانیت آنها را ترک کرده بود.اوتیسم برایشان پایان روزهای خوش بود . روزهای اول بعد از رفتن آرش فکر میکرد دنیا زمستان شده اما خیلی زود فهمید که بای
شب چقدر درازه 
ماه چقدر بلنده
دل آدم میگیره
 
تو دیگر نیستی که زخم های قلبت را ببوسم، عطرت را بو بکشم...
عزیزدلم، فصل بهار که بیاید، تو بازخواهی گشت؟ غنچه ها که باز میشوند، خنکی صبحدمان که بدن را مورمور میکند، بر سر شاخه ها که جوانه سبزی پیدا  میشود؛ عزیزدلم...
#حدیث_مهدوی 
امام جواد(ع)
«افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج، من عرف هذا الأمر فقد فرج عنه بانتظاره».
«برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. کسی که این امر را بشناسد، به وسیله ی انتظار فرج، برای او گشایش حاصل می شود».
یوم الخلاص/ ص248
دانلود آهنگ ناصر عبداللهی بهار بهار { کیفیت 320 و 128 }
امروز ترانه ای زیبا با صدای استاد ناصر عبداللهی بنام بهار بهار همینک از جاز موزیک
Exclusive Song: Naser Abdollahi | Bahar Bahar With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ بهار بهار از ناصر عبدالهی
بهار بهار صدا همون صدا بودصدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار چه اسم آشناییBahar Bahar Che Esme Ashenaei
صدات میاد اما خودت کجاییSedat Miyad Ama Khodet Kojaei
وا بکنیم پنجره ها رو یا نهتازه کنیم خاطره ها رو یا نه
وا بکنیم پنجره ها رو یا نهتازه کنیم خ

مرا نکاوید ،مرا بکاریدمن اکنون بذری درستکار گشته ام !مرا بر الوارهای نور ببندیداز انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازیدگوش هایم را بگذارید تا در میان گلبرگهای صدا پاسداری کند ،چشمانم را گل میخ کنید وبر هر دیواری که در انتظار یادگاری کودکی است !بیاویزید ..در سینه ام بذر مهر بپاشید تا کودکان خسته از الفبا در مرغزارهایم بازی کنند ،مرا نکاویدواژه بودمزنجیر کلمات گشته ام ،سخنی نوشتم که دیگران با آرامش بخوانندمن اکنون بذری درستکار گشته ام ،م
متن آهنگ بهار از سینا سرلک

تقویم من با تو پر از عطر بهار با خنده تو سال من تحویل میشه
آرامش دنیامو مدیون تو هستم خوشبختی من با نگات تکمیل میشه
برف های خونه با نگاهت خواب میشم خورشید و با عشقت به قلبم هدیه کردی
 پیش از تو سرما سهم ما از زندگی بود تو با دل بی اعتماد من چه کردی
ادامه مطلب
تو را تمنا میکندنگاهی به درازای تاریخو به مسلخ می کشدحس غبار گرفته ی سالهای انتظار راو رنگ زمستان گرفتهنفس هایی که به گرمای تموز پناه برده انددیگر آواز نمی خوانند چلچله هاکه گرفتارند به چنگ عقاب هاو قصه ای نقل نمی شوداز پس هجوم احساسات بی حسابتو را بهار تمنا میکندبه عطر اردیبهشتتو را جویبار تمنا میکندبه وقت آرامش...
پ ن: به وقت خرداد، به رنگ فراموشخانه...
شعر در مورد انتظار
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد انتظار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تو را در باد گم کرد و به انتظار نشست
و نمی دانست مسافران باد را بازگشتی نیست
شعر در مورد انتظار
نیستی و نمیدانی در انتظارِ تو کاسه ی صبر که هیچ !
صبر کاسه هم لبریز شده !
شعر در مورد انتظار یار
 هر شب که انتظارت را می برم به روز
شرمنده ام که بی تو نفس میکشم هنوز
شعر در مورد انتظار
به اینجا که می‌رسم یادم میاد که از بهار خوشم نمیاد. 
حساسیت فصلی، امتحانا، امتحانا، امتحانا، و حشرات!
همه جا پر از حشره می‌شه، امسال هم که پروانه‌ها و ملخا حمله کردن و واقعا دارم عقلم رو از دست می‌دم به خاطرشون. 
دیروزتو حیاط مدرسه نمی‌تونستیم راه بریم، انگار مین‌گذاری شده بود. از دست این ملخ می‌پریدی اون ور و یه ملخ دیگه می‌پرید روت. اعصابم بهم ریخته بود فقط داشتم جیغ می‌زدم!
از اون ور من همیشه تو بهار تقریبا حساسیت دارم. با عطسه مشکلی ن
تا حال شده که دلتون نخواهد با کسی تلفنی حرف بزنید؟ 
من که کلا با خانواده ی مهربان همسر اینچنین امجز یکی از برادرشوهرهام. اولا که اصلا مستقیم به من زنگ نمیزنند. اگر هم به اجبار کاری داشته باشند یا تبریک و تسلیتی در کار باشد به گوشی همسر زنگ میزنند و به ایشان میگویند که به سمع و نظر من برساند. به ندرت پیش میاید بخواهند با من تلفنی صحبت کنند. 
از بین ۶ برادرشوهر و ۵ جاری و یک خواهرشوهر و یک شوهر خواهرشوهر هیچکدام برای عید به من پیامک نفرستاد. من رو
جمعه درفرهنگ ماآدینه های انتظار/بندگی کن لحظه لحظه آن خداو کردگار/دلسپاری برولایت شرط هم عهدی ماست/زمزم قرآن وعترت بهر دلها آشکار/گلشن اخلاص داردنیمه شب بوی وصال/برترین وقت پرستش درزمین وروزگار/باولایت تاشهادت درس عاشورائیان/همت والای ایمان بهرشیعه افتخار/درشب جمعه همیشه یادحیدرگل کند/صبح جمعه ندبه خوان عاشقان بیقرار/هر نمازجمعه دارد زمزم احساس ناب/درحمایت ازولایت شدتجلی بهار/جمعه هاآتشفشان عشق مهدی یاوری/مثل ایران ولایی بهررهبر جان
بهار یعنی امید هنوز میتازد...
بهار یعنی چشم انتظاری برای روزهایی که میدانی قرار است بهتر از این باشد...
اصلا بهار شکوفه های درخت زرد آلوی حیاطمان است که به خاطر خانه نشینی به چشممان نیامده...اما میدانیم هست...میدانیم قرار است ثمر بدهد...در روزهایی که روشن تر از امروزخواهد بود...
بهار مثل قند هم میخورد میان روزگاری که زبانت حتی از توصیفش تلخ میشود.‌‌‌..
با همه ترس ها...با همه تلخی ها اما میدانیم هیچ چیز نمیتواند جلوی آمدن بهار به خانه ها را ...حتی در
انتظار معقول انسان از دین این است که او را به کمال و سعادت نهایى در دنیا و آخرت رهنمون باشد. این انتظارى است بزرگ که تنها دین مى‏تواند آن را اجابت کند و هیچ جایگزینى ندارد. در کنار این نیاز اساسى و فراگیر، انتظارهاى جزئى‏ترى نیز وجود دارد.
ادامه مطلب
آهسته آهسته صدای پای بهار را می شنویم . زمستان عزم رفتن دارد ؛ اگر مجالی دهی این دو صبا هم می گذرد . بهار با تمام هیاهو لباس دشت و سبزه به تن می کند . زیبا تر  از همیشه به زمین می نشیند . 
موسیقی سیال زمان ؛ هر لحظه به گوش می رسد . 
بهار من را ؛ تو را و همه کسانی که با عشق نفس می کشند را صدا می زند . کوش بسپار به آوای طبیعت ؛ بدون شک صداب بهار را می شنوی . 
نفس بکش  با عشق نفس بکش .بگذار زندگی درون ریه هایت به جریان اوفتد . انوقت به هر عاشقی که رسیدی , لبخن
 
بهار فصل شکفتن است، فصل آغاز، فصل نو شدن… بهار، جشن طبیعت است و گلها لباسهای رنگارنگ خود را به تن میکنند و زیبایی خود را به رخ یکدیگر میکشند، یکی قرمز، دیگری صورتی، آن یکی آبی و بنفش و … و درختان که از بی برگی و سرمای زمستان به ستوه آمدهاند سبزپوش می‌شوند.
ادامه مطلب
مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنی
همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شود
وقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم
خیلی دوستت دارم بهترینم
روز عشقمون مبارک
چه زیباست  رویش جوانه ها ی سر براورده از یخهای زمستان ...
چه زیباست خرمی دشت و دمن و چه دلچسب است گرمای افتاب اردیبهشت ...
چه باطراوت است  باران بهار   که می شوید صورت های اشک الود  از جفای سرما  و می زداید  غصه از دلهای   اکنده از غم انتظار بهاران را ...
چه زیباست بازگشت پرتدها ی مهاجر  و  رقص سنجاقکها و بازیگوشی سنجابهای  بیشه زار ...
و چه زیباتر که میلادت  فرخندگی و میمنت این  همه موهبت را دوچندان می کتد ...
میلادت مبارک ...
به‌منظور پیشگیری از بروز بیماری در فصل بهار، اطبای طب ایرانی توصیه کرده‌اند که قبل از ایجاد مشکل برای بدن توسط این مواد اضافی، بهتر است راه خروج آن‌ها از بدن باز شود و از همین رو است که بهار را فصل پاکسازی می‌دانیم.
ادامه مطلب
چغاله بادام همان بادام نارس است. اما هم میوه نوبر بهار است و هم خوردنش کیف می‌دهد. جوانی که درراه خدا کشته شود، ثمر وجودش در دنیا؛ همانند میوه‌ی نوبرانه بهار است. اما اگر آدمی این توفیق را داشته باشد که عمر بیش‌تری کند و اغلب اوقاتش صرف خدمت به خلق خدا و رشد توحیدی گردد، میوه‌ی دلش می‌شود بادام.
بهار چت
یکی از جدیدترین و حرفه ای ترین چت روم های ایرانی چت روم بهارچت هست که حدود یک سال پیش افتتاح شد  و اکنون با امکانات جدیدش جز حرفه ای ترین چت روم های ایران شده است .
بهارچت با امکانات عالی به جذب کاربر پرداحت و اکنون کاربران انلاین بالایی دارد برای پیوستن به هزاران کاربر بهارچت روی تصویر زیر کلیک کنید و عضو چت روم شوید
 
بهارچت
 
 
سایت چت روم بهار پذیرای کاربران عزیز ایرانی است با اولین ورود و عضویت در این چت روم بزرگ صاحب امتیاز و درجه
 
بیا با من زندگی کنتا بنشینیمروی صخره‌هاکنار رودخانه‌های کم‌عمق
بیا با من زندگی کنتا میوه‌ی بلوط بکاریمدر دهان یکدیگرو این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمینپیش از آنکه پرت‌مان کنددوباره به میان برف‌هاو حفره‌های درون‌مانلبریز شود ازناگواری‌ها
بیا با من زندگی کنپیش از آنکه زمستان دست بکشداز تنها بالشتیکه آسمان تا به امروز بر آن سر گذاردهو حفره‌های درون‌مانلبریز شود از برف
بیا با من زندگی کنپیش از آنکه بهاراین هوا را ببلعدو پرندگ
بوی گیسوی یار می آید
نخل صبرم به بار می آید
 
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار می آید
 
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار می آید
 
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار می آید
 
عالم خفته می شود بیدار
بس که داد و هوار می آید
 
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار می آید!
 
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار می آید!
 
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار می آید...
 
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار می آید
 
گرچه رویین تن است این
ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.
کیستی؟
ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟
آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟
یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟
و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پر
همسر یه جایی رو پیدا کرده که متروکه‌س. در و پیکر نداره اما بزرگ و خوبه. فقط مونده نظر یه آدم مهم... که انتظار داشتیم همون دیشب توی مسجد شهرک ببینیمش... دیشب نیومده بود! به دلم موند واسه یکی از این مکانا انتظار نکشم! :)))
امیدوارم امشب بیاد و امیدوارم اوکی بده. 
برگ‌های زرد می‌ریزند و برگ‌های سبز نیز. پس از آن هوا سرد سرد است و سردتر. آسمان خاکستری‌‌ست. برف سپید و سپید برشاخه‌های درخت و در کف کوچه‌های بی‌عبوری که تنها عابرش من هستم. و سپس باران، باران پاییزی می‌بارد. آری پاییز است. اینجا جایی‌ست که همیشه پاییز و زمستان در پی هم می‌آیند. بهار کی می‌آید؟ آن تابستان گرم که کوچه‌هایش تا دیروقت از حضور ردپای عابرین جشن می‌گیرند، پس کی از راه می‌رسد؟
جایی از وجودم که می‌تواند جای عشق و محبت کسی باش
هلی تتی بزو بهار درنه رعنا
اوجا نوج بزو ککی مار درنه
سبزه جمه کنده لخت بیابون رعنا
چلچلا گردنه ایاره پیغوم رعنا
 
این دنگ سر اون دنگ سر رعنا جان رعنا
رعنا پش و من پشت سر رعنا جان رعنا
رعنا بیه قائمشهری رعنا جان رعنا
اشون دئه مه پلی رعنا جان رعنا
خاک در تو نازنین سرمه چشم تارمنیادتو ای نگارمن صبر من وقرار منروی به سوی کوی تو کنم زبهر عافیتای همه عمر من مکن ریش دل فگار منلعل لبت چو جام می،  نوشم ویک نفس چنینهمی بگویم ازوفا بمان تو درکنار منکاش نمی شد اینچنین خسته وزار ودل غمینراه نشین کوی تو این دل بی قرار منیا تو بخوانم ازادب یا که نگو برو برومرو زپیش چشم من دلبر غمگسار منیکدل ویک زبان شوم با تو اگر بخوانی امای که امید من به توست خوبترین بهار من(ناظم) دل غمین بگو نظم به شعر پارسیشعر نگا
آن صبح که آمدیشعری قشنگ بودی بر پاهایش ایستادهآفتاب با تو وارد شد و بهار نیزورق های روی میز بُر خوردندفنجان قهوه که پیش رویم بودپیش از انکه من از آنها بنوشم ،مرا نوشیدندو اسب های تابلو وقتی تو را دیدندبه سویت چهار نعل تاختند...
 
"نزار قبانی"
تا همین چند وقت پیش مرتب برنامه‌ی هواشناسی گوشی را چک می‌کردم. برنامه را زیر و رو می‌کردم تا ببینم در هفته‌ی آینده چه روزی باران می‌بارد، کدام سرزمین دور برف و بوران خواهد داشت و شب‌های مهتابی در انتظار کدام جغرافیاست.
این روزها دیگر برنامه‌ی هواشناسی گوشی را باز نمی‌کنم. دل داده‌ام به آفتاب هر روزه و روزهایی که مرتب بلند و بلندتر می‌شوند. این روزها از گذر زمستان خوشحالم. پاییز و زمستان که تمام می‌شوند هرچه باران و غم است، هرچه برف و س

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها